امام علی (ع)صدای عدالت انسانی؛ "الامام علی صوت العدالة الانسانیة"
نویسنده در جلد نخست به امام علی(ع) و حقوق انسان میپردازد و جامعه مطلوب نزد امام علی را جامعهای خالی از طبقات معرفی میکند. او در جلد دوم به اصول انسانی اشاره میکند که متجددین خصوصاً در انقلاب فرانسه مطرح کردهاند و آنگاه مدعی است که بسیاری از این اصول قرنها پیش از زبان امام علی بیان شده است. جلد سوم در مقایسه امام علی(ع) و سقراط، هدف هر دو را سعادت فرد و جامعه از طریق فضیلت میداند. در جلد چهارم از زاویهای اجتماعی به صدر اسلام و وقایع زندگی و حکومت امام علی نگاه میشود. جلد پنجم با عنوان علی و ملیت، روحیه انقلابیگری و تلاش برای اصلاح، مهمترین مسئلهای دانسته میشود که امام علی به ملیت عربی آموخته است.
این اثر در پنج مجلد با عناوین زیر تدوین شده است: الامام علی و حقوق الأنسان؛ بین علی و الثّورة الفرنسیة؛ الامام علی صوت العدالة الانسانیة؛ علی و سقراط؛ علی و عصرة؛ علی و القومیة العربیة.
نویسنده قبل از انتشار دوره ۵ جلدی، خلاصهای از آنها در یک جلد منتشر کرد و چون آن کتاب با تحسین و استقبال بیسابقه دانشمندان و مردم جهان روبرو شد، مؤلف، متن اصلی کتاب را در ۵ جلد بزرگ و در بیش از ۱۳۰۰ صفحه منتشر ساخت.
نسخه کاغذی کتاب در یک جلد توسط بوستان کتاب قم به مبلغ ۱۰۸ هزار تومان و نسخه الکترونیکی آن در اپلیکیشن فیدیبو قابل دسترسی می باشد .
اندیشمندان بسیاری از جمله سید محسن حکیم و سید عبدالحسین شرف الدین، کتاب و نویسندهاش را ستودهاند.
جالب است بدانیم نویسنده مسیحی این کتاب ارادت والایی به امام علی علیه السلام داشته و از منبع غنی علم ومعارف امام خوبی ها بهره مند و دربارهٔ چاپ کتاب میگوید:
من عقیده دارم امام علی از مسیح بالاتر است. من شیفته شخصیت انسانی امام شدهام. ما کلاً مسیحی بودهایم و بالطبع به امامت امام علی اعتقادی نداریم… همانطور که متنش را مینوشتم، سردبیر مجله الرساله آمد و گفت به ما بده که شماره به شماره چاپ کنیم. من قبول نکردم. بعد از اصرار و الحاح فراوان او عاقبت دو قسمت از متن را به او دادم. بلافاصله بعد از چاپ، رئیس کشیشان و راهبان فرقه کرملیه (از فرق مارونی مسیحی) گفت: من خودم این را به هزینه خودم چاپ میکنم… اتفاقاً اول کار، مسیحیها فهمیدند و آمدند پهلوی من. ذوق زده و شادان. میگفتند تو عرب را سرافراز کردهای. پول جمع کرده بودند و میخواستند پول چاپ کتاب را به من بدهند. گفتم این کتاب را با پول خودم چاپ نکردهام و رئیس راهبان کارملیه چاپ کرده. رفتند که به او پول بدهند. او گفت خجالت بکشید، من این را چاپ نکردهام. این پول راهبانی است که در اینجا عبادت میکنند. ببرید این پول را بدهید به فقرا. بعدها آن کشیش - رئیس راهبان کارملیه - به من گفت من علی را دوست دارم و از برکت او فقرای ما نیز به نوایی رسیدند.