ناقوس ها به صدا درمی آیند



نویسنده(ها) : ابراهیم حسن بیگی
ناشر : عهد مانا
آخرین به‌روزرسانی : ۱۹ خرداد ۱۴۰۴
تاریخ انتشار : بهمن ۱۳۹۹
شابک : 978-60-98199-1-1
تعداد صفحات : ۱۳۶
قیمت : ۱٬۱۸۰٬۰۰۰ ریال

"ناقوس ها به صدا در می آیند" اثری است به قلم "ابراهیم حسن بیگی" که در آن به سراغ یکی از جذاب‎ترین سوژه‌های داستان‌نویسی آیینی و مذهبی رفته است. داستان درباره یک کشیش مسیحی است که در مسکوی روسیه زندگی می‌کند و نمی‌داند که علاقه منحصر به فردش به دست‌نوشته‌های عتیقه، او را در چه ورطه‎ای می‎اندازد و مسیر زندگی‌اش را تا چه اندازه دگرگون می‌کند. "ناقوس ها به صدا در می آیند" نوشته‌ی "ابراهیم حسن بیگی"، روایتی از عشق و ارادت مردی مسیحی به حضرت علی (ع) است که به تدریج با آثار و اندیشه‌های ایشان آشنا شده و پس از آن زندگی خود را به گونه‌ای دیگر سپری می‌کند.
داستان از آنجا شروع می شود که میخائیل ایوانف با رستم رحمانوف، که یک مرد مسلمان تاجیک است، آشنا می‌شود و از او یک کتاب خطی تاریخی می‌گیرد که بتواند آن را به طور کامل مطالعه کند. پس از خواندن کتاب، او متوجه می‌شود که اثر، همان نهج البلاغه امیرالمومنین علی (ع) است و حالا بسیار مشتاق و کنکجاو است تا مطالعه‌ی آن را به پایان برساند. اما قتل مرد تاجیک، چرخشی در داستان ایجاد می‌کند و او برای زنده‌ ماندن، مجبور است به لبنان بگریزد و اندکی در آنجا سر کند.
"ناقوس ها به صدا در می آیند" روایتی است جذاب از شخصیت بزرگواری به نام علی بن ابیطالب (ع) که قطره‌ای از دریای اندیشه، کلام و زندگی آن حضرت را در قالب یک قصه گنجانده و حتی به بررسی مولفه‌های سیاسی و معنوی شخصیت حضرت علی (ع) می‎پردازد. این داستان پیوند میان مسیحیان و مسلمانان را عمیق‌تر می‌کند و همه اینها نتیجه‌ی استعداد انکارناپذیر "ابراهیم حسن بیگی" در خلق اثری فراتر از یک داستان به نام "ناقوس ها به صدا در می آیند" می‎‌باشد.

عرفی کتاب ناقوس‌ها به صدا درمی‌آیند

ناقوس‌ها به صدا درمی‌آیند نوشته ابراهیم حسن‌بیگی یک رمان مذهبی و اجتماعی درباره دلدادگی یک کشیش مسیحی روس به حضرت علی (ع) است.

درباره کتاب ناقوس‌ها به صدا درمی‌آیند

داستان از یک کلیسا در مسکو آغاز می‌شود. میخائیل ایوانف کشیش مسیحی عاشق جمع‌آوری نسخ خطی است و یک مجموعه از کتب خطی دارد. ازقضا مرد مسلمان تاجیکی به اسم رستم رحمانف برای فروش یک نسخه خطی پیش کشیش می‌رود. کشیش کتاب را بررسی می‌کند و به نظرش از نظر تاریخی ارزشمند می‌آید، کتاب را از مرد مسلمان می‌گیرد تا آن را بررسی کند و صفحاتی را بخواند. کشیش بعد از بررسی کتاب متوجه می‌شود این اثر، نهج البلاغه علی بن ابی‌طالب، امام اول شیعیان است که از قضای روزگار به دست او رسیده است، پس از آن ایوانف هر چه پیش می‌رود در دنیای معرفت علی (ع) غرق می‌شود...

خواندن کتاب ناقوس‌ها به صدا درمی‌آیند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

همه علاقه‌مندان به رمان‌های اجتماعی مذهبی و کتاب‌های مذهبی داستانی را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

درباره ابراهیم حسن‌بیگی

ابراهیم حسن‌بیگی در سال ۱۳۳۶ روستای خواجه نفس از توابع بندر ترکمن در استان گلستان متولد شد. حسن‌بیگی داستان‌نویسی را در سال ۵۹ آغاز می‌کند و با شروع جنگ تحمیلی ایران و عراق به کردستان می‌رود و از آن پس اغلب آثار او حال و هوای دفاع مقدس دارد. او تا به امروز بیش از ۱۴۰ کتاب داستانی منتشر کرده است که از مشهورترین‌های آن می‌توان از رمان‌های محمد، قدیس، بنفش، شب ناسور و ریشه در اعماق نام برد.

حسن‌بیگی لوح زرین دست‌خط حضرت امام را در سال ۶۷ به مناسبت خلق آثار ادبی در حوزه دفاع مقدس دریافت کرد.

بخشی از کتاب ناقوس‌ها به صدا درمی‌آیند

کشیش بعد از شام، در جمع کردن میز به ایرینا کمک کرد تا هر چه زودتر به اتاق کارش برود و مطالعهٔ کتاب را پی بگیرد. اما هنوز پشت میز کارش ننشسته بود که تلفن زنگ خورد. صدای دوستش پروفسور آستروفسکی را شناخت. با آرامش روی صندلی نشست و پشتش را به آن تکیه داد. در جواب پروفسور که پرسیده بود با گنجِ باد آورده‌ات چه می‌کنی؟ گفت: «خبرهای خوبی برایت دارم پروفسور. دیشب بخش‌هایی از آن را خواندم، با این‌که خواندنش برایم سخت بود، اما دارم به خطش عادت می‌کنم. موضوعش یکی از قدیس‌های دین اسلام است؛ شخصی به نام علی که مسلمانان لبنان به او امام‌علی می‌گویند. شاید اسمش به گوشَت خورده باشد.»

پروفسور گفت: «من در مسائل دینی اطلاعات چندانی ندارم. در دین اسلام فقط محمد را می‌شناسم. حالا این کتاب را خود علی که می‌گویی نوشته است؟»

کشیش جواب داد: «نه! نویسنده‌اش مردی است که هم‌عصر علی بوده و قلم خوبی دارد. با یکی از دوستان نویسنده‌ام در لبنان تماس گرفتم، او چند عنوان کتاب دربارهٔ علی نوشته است. قرار است به من کمک کند تا کتاب‌های مرتبط با آن را مطالعه کنم.»

پروفسور پرسید: «این دوستت که می‌گویی مسلمان است لابد!»

کشیش گفت: «جالب است بدانی که او یک نویسنده و متفکر مشهور مسیحی است. می‌گفت علی یکی از مردان بزرگ تاریخ ماست. او را به عیسی مسیح تشبیه می‌کرد، اما نکتهٔ جالب‌تر این‌که علی کتابی دارد به نام نهج‌البلاغه. من این کتاب را در بیروت دیده بودم، اما هرگز رغبتی به مطالعهٔ آن نداشتم. دوستم می‌گفت نهج‌البلاغه تنها کتابی است که با مطالعهٔ آن می‌توانی علی را آن‌چنان که هست بشناسی.»

پروفسور گفت: «حالا چه اصراری است که علی را بشناسی؟ همین که چنین کتابی دستت رسیده کافی است. خودت را خسته نکن.»

کشیش گفت: «درست می‌گویی پروفسور. میل من بیشتر به جمع‌آوری نسخهٔ خطی است تا مطالعه و پژوهش در موضوع آن‌ها، اما این کتاب با بقیه فرق می‌کند.»

پروفسور گفت: «بله، می‌فهمم. روشت را قبول دارم و توصیه می‌کنم کتاب را با دقت بخوانی. خود من از خواندن نسخهٔ خطی، بیشتر از نگهداری‌اش لذت می‌برم.»

کشیش گفت: «اگر یک دستگاه اسکنر در منزل داشتم، همهٔ صفحات آن را برایت اسکن می‌کردم. دوست دارم تو هم آن را بخوانی.»

پروفسور گفت: «فعلاً چنین کاری نکن؛ دستگاه‌های اسکنر معمولی ممکن است به کتاب آسیب برساند. بعدها یک روز کتاب را با خودت به انستیتوی نسخ خطی بیاور، ما اینجا دستگاه‌هایی داریم که می‌توانیم از کتابت میکروفیلم تهیه کنیم. فعلاً وقتت را نمی‌گیرم،‌ برو کتابت را بخوان و هر وقت مشکلی پیش آمد به من زنگ بزن.»

گوشی را که قطع کرد، احساس خوبی به او دست داد. کتاب روی میزش باز بود. عینکش را برداشت و پیش از آنکه آن را به چشمش بزند، به ساعت دیواری نگاه کرد. نیم‌تنه‌اش را به‌طرف میز خم کرد و شروع کرد به مطالعه.

ارسال با ایمیل: