روزی که در اتاق عمل گریستم
بخشی از کتاب:
سراسیمه به طرف حیاط دویدیم. خانمهای پرستار که به حیاط رفته بودند، با شتاب خود را به سالن بیمارستان رساندند. جراحات سطحی برداشته بودند. نگهبان وسط حیاط روی زمین افتاده بود. بلافاصله برانکاری را که در کنار سالن بود برداشتم و با دوستم و چند تن از امدادگران به حیاط رفتیم. نگهبان غرق خون بود. گرد و خاک تمام بدن او را پوشانده بود. چند تکۀ بزرگ ترکش خمپاره در سینه و شکمش فرورفته بود. از دهانش خون کفآلود بیرون میزد و بهسختی نفس میکشید. بلافاصله با کمک هم او روی برانکرد گذاشته و مستقیم به اتاق عمل بردیم. در اتاق عمل قبل از اینکه بتوانیم اقدامی کنیم، نفسش قطع شد...
در 31 شهریورماه 1400 در چهل و یکمین سالگرد گرامیداشت دفاع مقدس در مراسمی که با حضور روسای گروههای علمی فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران برگزار شد از زحمات دکتر ایرج محجوب در هشت سال دفاع مقدس قدر دانی شد. دکتر ایرج محجوب که خاطراتش در کتابی بنام « روزی که در اتاق عمل گریستم » منتشر شده است. با حضور خود در جبهه های مختلف عملیاتی و بیمارستان های صحرایی به مداوای رزمندگان و مجروحین جنگ پرداخته و در موقعیت های بسیار خطرناکی حضور داشته است؛ دکتر محجوب هم اکنون 79 سال سن دارد.
در 31 شهریورماه 1400 در چهل و یکمین سالگرد گرامیداشت دفاع مقدس در مراسمی که با حضور روسای گروههای علمی فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران برگزار شد از زحمات دکتر ایرج محجوب در هشت سال دفاع مقدس قدر دانی شد. دکتر ایرج محجوب که خاطراتش در کتابی بنام « روزی که در اتاق عمل گریستم » منتشر شده است. با حضور خود در جبهه های مختلف عملیاتی و بیمارستان های صحرایی به مداوای رزمندگان و مجروحین جنگ پرداخته و در موقعیت های بسیار خطرناکی حضور داشته است؛ دکتر محجوب هم اکنون 79 سال سن دارد.